پیرمرد کنار صندق صدقه ایستاد دست برد و از جیب کوچک یقه اش سکه ای بیرون آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد:صدقه عمر را زیاد میکند.منصرف شد و رفت....
پیرمرد کنار صندق صدقه ایستاد دست برد و از جیب کوچک یقه اش سکه ای بیرون آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد:صدقه عمر را زیاد میکند.منصرف شد و رفت....